بالاترین پرستار   2009-06-21 02:16:50



new_win یکی از پرستار ها گفت:مشخصاتت را اشتباهی بگو والا می آیند دنبالت و دستگیرت می کنند ـ۶۳ کلیک
Language Bookmark news.gooya.com

واقعا راهپیمایی وحشتناکی بود. اولش خوب بود من و چند نفر از دوستانم که در تحصن استادان دانشگاه تهران بودیم ساعت ۳ از دانشگاه تهران راه افتادیم به سمت میدان انقلاب. پیاده رو مملو از جمعیت بود و در خیابان هم نیروهای پلیس به اشکال مختلف . کم کم که به سمت آزادی می رفتیم از پیاده رو بدون هیچ گونه شعاری . یکدسته پلیس مشکی پوش حمله کردند و مردم مقاومت کردند. ۲ نفر را می خواستند دستگیر کنند که مردم نجاتشان دادند و پلیس ها را هول دادند و بعد ما به خیابان اصلی رفتیم. تعداد زیادتر شد و ما شعار نیروی انتظامی حمایت حمایت سر دادیم که دستور حمله دادند وبه ما حمله کردند. من چون صف اول نبودم سری های اول باتوم و شلاق های چرمی که حتما دیده اید می خوردند و ریختند زمین و من و بقیه که صف سوم بودیم ماندیم زیر دست و پا خیلی وحشتناک بود. فقط یادم میاید مرا بلند کردند و فقط من لنگان لنگان می دویدم که باتوم نخورم و بعد از مدتی دیدم نمی توانم راه بروم و پایم به شدت درد می کند و ورم وحشتناکی کرده که نشستم کنار خیابان. پلیس ها و مردم دورم جمع شدند و می گفتند حرکت کن و من نمی توانستم تا اینکه یکی مرا سوار آمبولانس کرد. خوشبختانه دو نفر آشنا را دیدم که آمدند و مرا از آمبولانس پیاده کردند که این آمبولانس ها مورد اعتماد نیستند و معلوم نیست مجروحین را کجا می برند. یکی از دوستان ماشینی گرفت و مرا به اورزانس بیمارستان امام خمینی بردند. وقتی وارد شدیم همانطور که من را روی برانکارد می گذاشتند یکی از پرستار ها آمد و گفت اگر مخارجش برات مهم نیست اسم و مشخصاتت را اشتباهی بگو والا می آیند دنبالت و دستگیرت می کنند


نام
پیام
Write all letters which are not black!
حروفی که سیاه نوشته نشده در پنجره وارد کنید.

روز نوشتها

یادها

شعرها

از دیگران

من و جنهایم

داستانها

انتخابات